Skip to main content

Posts

Showing posts from 2009

چند تا آهنگ با دستور العمل گوش کردن

هر وقت دلم می گیره می شینم و این چند تا آهنگ رو گوش می کنم درست مثل این می مونه که خالیم کرده باشن. اولش یکم مغرور می شم بعد عاشق بعد وامونده که همه جای دنیا یه رنگه و درمونده ازهمه جا نتیجه می گیرم که پاشم وسط اتاق چند تا فحش آبدار نصیب هر کی که دوست ندارم بکنم و با عصبانیت استاپ رو بزنم و برم یه نوشیدنی بخورم. بعدش همه چی مثل اولش می شه. باور نمی کنین تست کنین. اگه برای دیدن این ویدئو مشکل دارین احتمالا بخاطر فیلتر بودن اینترنتتونه به کمک فیلتر شکن ultrasurf می تونید فیلتر رو دور بزنید و اگه سرعتتون برای دیدن مستقیم پایینه به کمک سایت GooTube دانلودش کنید.

تفاوت انسان و پروردگار

نقطه امروز بر می گردیم به همون بحث قدیمی ... دقیقا یادم نمی آد چی شد که اینطوری فکر کردم و در تقابلش چی نوشتم. از طرفی تمایل ندارم ذهنیت امروزم رو با نوشته های قبلیم آلوده کنم به همین خاطر دوباره نمی خونمش. به باور چند تا چیز می شه رسید و می شه این باور رو به دیگرون تعمیم داد. مثلا نقطه چیه؟ هیچی یه ؟یه چیزیه؟ یا همه چیزه؟ مهم نیست خودمون تعریفش کردیم و با اون برای خودمون دهنیت ساختیم تا بتونیم باهاش چیز دیگه مثل خط رو بسازیم. و خط رو بشناسیم و بدونیم تو چه مختصاتی ازش وایستادیم. خوب اگه ما نقطه رو مبنی بر تعریف ساخته باشیم که خودمون نمی دونیم چیه، چه جوری می خواهیم خط رو تعریف کنیم که مجموعه چیزهایی که نمی دونیم وقتی کنار هم قرار بگیرن می شن یه چیز دیگه ای که نمی دونیم چیه اما بهش می گیم خط. بعد هم بریم سر سطح و حجم و زمان و ... آخرش هم خدا. پس اولین کاری که باید بکنیم شناخت دقیق یه نقطه است. اگه بتونیم اونو خوب تعریف کنیم می تونیم دنیا و خالقمون رو بهتر از همیشه بشناسیم. اصرار می کنم بحث مربوط به شناخت نقطه است نه مربوط به تعریفش وگرنه همه تعریف نقطه رو خوب می دونن. اگه بتونی تو یه م...

روزی که ناامید بشم اینجوریی می شه

دیشب خواب دیدم که صبح که از خواب پاشدم یه چند دقیقه ای دارم به این فکر کنم که کدومش درسته؟ دیروز دوتا از دوستام می گفتن که به موسوی رای نداده بودن و احتمال تقلب رو کم می دونن. یکیشون به رضایی رای داده بود و یکی دیگه اشون به احمدی نژاد. حالا که یکم آب ها از آسیاب افتاده و اون جو گرفتگی خیابونی که از خاصیت همه ما ایرانی هاست از سرمون افتاده می شه یکم راحت تر به قضیه نگاه کرد، تحلیل کرد و عمل کرد. اما صبح که تو تخت خواب داشتم غلط می زدم و قیافه اون دختر بدبخت رو بیاد آوردم احساس کردم که گناهکارم و من هم تو کشته شدن اون بدبخت مقصر بودم حتی اگر تا امروز برای یک بار هم که شده به خیابون نرفتم. اما داشتم فکر می کردم خیابون ریختن و تظاهرات راه انداخت که مهم نیست مهم اینه که جوری فکر نکنیم که تاثیر فکرمون تو عملمون جوی بسازه که بعدش تو همون جو گیر کنیم. فکر میکنم داریم اشتباه می ریم جلو ... از کسی مثل رفسنجانی که دیروز برامون قانون نوشت انتظار داریم قانون رو پاک کنه و از موسوی که 20 ساله حرف نزده انتظار داریم داد بزنه. از کروبی انتظار داریم که شیخی باشه که برامون آزادی بیاره. از دختری که از سر ...

سناریوهای چهارگانه

در متن زیر به توضیح چند نظریه از دوستان و آشنایان می پردازم که به روشن سازی دلایل رفتارهای چند سناریوی موازی و در جریان کمک می کند. ابتدا به تشریح نظریه مادر این سناریو ها می پردازم. نظریه تقابل حلقه های قدرت مملکت ما در سال 1357 انقلاب کرد و عده ای دور هم جمع شدن و یه مردی معروف به امام رهبریشونو به عهده گرفت و به کمک مردم کارهای بزرگی کرد. رژیم وقت رو فراری داد نظام جدیدی رو پایه ریزی کرد، با بهره گیری از رفراندوم تعریف بنیان های راه اندازی یک دولت متفاوت را شکل داد، قانون اساسی جدید را نوشت و بازنویسی کرد و .... مدیران نظامی، اجرایی، سیاسی فرهنگی از یک سو و حامیان ایشون از سوی دیگر به تدریج و با بهره گیری از امکانات موجود به ثروت و توانهای موضوعی خود افزودند به پشتوانه این مرد بزرگ به تدریج قدرت گرفتن و به حلقه زدن به دور ایشون گروهی را شکل دادند که امروز از آنها به عنوان حلقه قدرت اول یاد می کنند. این گروه خود از جناح های راست و چپ و احزاب واقعی و نمایشی تشکیل شده بود و گروهی خودی و بیخودی را نوع دیگری از مرز بندی می شناختند. جنگ نیز به استحکام و ساطمان این گروه کمک بیشتری میکند و...

دنیا یه کامپیوتر بزرگه که تو یکی از سلولهای حافظه اش هستی

نمی دونم دنیا اونقدر کوچیکه که ما تو قاصدک اون فبل کارتونی زندگی می کنیم و یا ا ونقدر بزرگ که اگه تو کمدمون یه دنیای دیگه جا بدن زیاد تعجب نمی کنیم آخه تو فیلم بلک من قبلا دیدیمش. اما جالبه اگه بشنوین که بهتون می گم که شما مثل یه سری گلبول سفید و قرمز می مونین که بعضی موقع ها تو جاده هایی که باید سفر کنین حرکت میکنین و بعضی مواقع اشتباهی تو خاکی می رین. خوب نتیجه اش می شه یه سری جنگ بین سلولهای سالم و دیونه ...همون موقع است که بهتون می گن که سلولهای سرطانی. یعنی دنیاتون سرطان داره. اما مگه مهمه حالا دوتا ماشین هم بره تو خاکی خیلی ها اصلا نمی فهمن که دوتا ماشین تو خاکین. اصلا ماشین که هیچ اگه با موشک هم برین تو دیوار خیلی ها خبر دار نمی شن. حتی اگه یه سری دیوونه بریزن تو مغازه ها چند صد نفری رو هم بکشن آدمهای کمی در جریان قرار می گیرن. نهایتش می شه جنگ جهانی دوم که کسایی پیدا می شن که هولوکاست رو فراموش کردن و کلی هم طرفدار دارن. اون که هیچ اگه دقت کنی می بینی جنگ ایران و عراق یا حمله به سومالی و افغانستان و عراق هم بزودی فراموش می شن همونطور که کشورگشایی های اسکندر و کوروش فراموش شدن. ...

در حسرت شادی

نمی دونین چقدر دلم می خواست می تونستم یه جایی بودم که که تو یه وقت غیر منتظره یه چیز غیره منتظره ببینم و بتونم اینقدر شاد بشم. دلم می خواست تو همین سرسرای ورودی Central Station Antwerp (Belgium) بودم و یکی از اون تماشاچی های سورپریز شده بودم. شاید خودمم هم یه جورهایی قاطیشون می شدم. فیلمشو ببینین واقعا می شه احساس کرد شادی چقدر می تونه برای آدمها مهم باشه و افسوس می خورم که چرا ما همیشه به غصه ها و اندوهها چشم دوختیم. همیشه عزا مهم تر از تولده و همدردی هامون پر رنگ تر از همراهی هامونه. کاش ملت شادی بودیم و جای دسته عزاداری کارناوال شادی داشتیم. کاش می تونستیم مثل قدیم ها جای جادوگر و کشیش تو دربارمون طبیب و دلقک داشتیم. کاش می تونستیم....

اکانت 512 داتک رو می خوام پس بدم جاش 256 پارس آنلاین بگیرم

امروز نغمه یه خاطره از آریشگاهی که رفته بود تعریف کرد اینجوری گفت: آرایشگر اول: دیدی بچه گی های بن رو از اولشم پدر سوخته بود. حیوونکی تیر خورد آرایشگر دوم: اره دیدم من از اول هم ازش خوشم نمی اومد همه که مایکل نمی شن آدم عاشقش بشه آرایشگر اول: نه بابا مایکل خیلی جوجه است، من تونی رو دوست دارم البته نقش قبلیشو الان از قیافه باریشش خوشم نمی آد. آرایشگر دوم: تونی بد نیست اما جک باور خیلی مرد تره آرایشگر سوم: شما هم خودتونو کشتید با این سریالهای آبکی خارجی هیچکدومش جومونگ نمی شن آدم احساسو تو صورتش می بینه آرایشگر دوم: بابا بیخیال تو چقدر جوادی تونی رو با جومونگ مقایسه میکنی آرایشگر سوم: می دونم شما گشنه مرده ها سریال 24 و لاست و پریزن بریک هستین اما هنوزم می گم جومونگ با حال تره. شده خودتون یه قسمتشو از دست بدین. مثل اینه که، این من بودم که دیشب قرار دوست پسرمو برای دیدن سریال جومونگ کنسل کردم. بقول خارجی ها بلا بلا بلا ... می خواستم بگم ایرانی هرچی نداشته باشن به برکت این بی کپی رایتی تمام سریال هی معروف دنیا رو شیش تا شیش تا باهم دیدن. اونم چقدر به روز. من آخرین قسمت لاست رو چند روز پیش ...

شب بخیر

سلام چی بگم که دلم خیلی گرفته .. امروز با شدو دعوام شد. تو بازی ایکاریم بن شدم. تو سایتی که داشتم می نوشتم بدجوری گیر کردم. تویترو کلا گذاشتم کنار جاش تو فیس بوک بیشتر می نویسم. هیچ کدوم از نامزدهای ریاست جمهروی رو دوست ندارم. حال بازی کردن ندارم. حال فیلم یا سریال دیدن هم ندارم. بیرون رفتنم نمی آد. تلفن زنگ زدنم نمی آد. حتی حوصله دعوا کردن هم ندارم. دلم می خواست الان 6 تا آبجو تگری داشتم که ندارم. دلم می خواد یه سیگار برگ خوشبو بدون طعم داشتم که ندارم. دلم می خواست نغمه بیدار بود و کنارم نشسته بود و نازمو می کشید که خوابه. دلم می خواست واسه خوابیدن لازم نباشه برم چراغو خاموش کنم. پرسپولیس، سایپا و استقلال باختن. به درک ... و دیگر هیچ همه اینها کمک میکنن تا امروز خیلی زود برم بخوابم. شب بخیر یادم افتاد واسه چی اومد سراغ بلاگ می خواستم این شعر قشنگ رو از یکی از همراهان خوبمون تو فیس بوک بنویسم: ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند آبهای شومی و تاریکی و بیداد آتشی که آب می پاشند بر آن ، می کند فریاد من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود من نخواهم بر...

شدو دختر نازنین من

امروز می خوام خبر اضافه شدن یه عضو جدید به خونوادمون به وبلاگم اضافه کنم. اسمش شدو (Shadow) فارسیش می شه سایه ولی ما همون شدو رو بهش می گیم خودشم دوست داره بهش بگیم شدو.... دختر با ادب و حرف گوش کنیه البته به جز بعضی مواقع که لج می کنه ولی درکل می شه دوسش داشت. مخصوصا که شبیه بچه کوچولوها خودشو لوس می کنه خیلی دیدنی می شه واقعا لوس ترین دختریه که من دیدم. هی بهش می گم حیا کن اینقدر لوس نشو و یا خودتو به من نچسبون گوش نمی کنه تازه اگه بهش گیر هم بدی و یه جوری از دستش در ری شروع می کنه به غرغر کردن بعد هم قهر می کنه و می ره دیگه پیداش نمی شه می ببینی یه جا نشسته داره آبغوره می گیره و کلی باید نازشو بکشی تا دوباره بیاد تو جمع. عروسکهاشم خیلی دوست داره یه عروسک بزرگ اندازه خودش داره که فکر میکنه رقیبشه و همیشه بهش حسودی میکنه اما عاشق یه عروسک کوچیو قدیمیشه. اگه با نغمه یه سر بیرون نره اون روزش روز نمی شه ماشالله به این انرژی ... عکس هاشم گذاشت تو آلبوم عکس پیکاسام می تونید ببینیندیش: http://picasaweb.google.com/daneshmand یه چند تا شم واسه دیدن سریع می ذارم پایین تا شما هم ببینیدیش ...ا...