Skip to main content

اکانت 512 داتک رو می خوام پس بدم جاش 256 پارس آنلاین بگیرم



امروز نغمه یه خاطره از آریشگاهی که رفته بود تعریف کرد اینجوری گفت:

آرایشگر اول: دیدی بچه گی های بن رو از اولشم پدر سوخته بود. حیوونکی تیر خورد
آرایشگر دوم: اره دیدم من از اول هم ازش خوشم نمی اومد همه که مایکل نمی شن آدم عاشقش بشه
آرایشگر اول: نه بابا مایکل خیلی جوجه است، من تونی رو دوست دارم البته نقش قبلیشو الان از قیافه باریشش خوشم نمی آد.
آرایشگر دوم: تونی بد نیست اما جک باور خیلی مرد تره
آرایشگر سوم: شما هم خودتونو کشتید با این سریالهای آبکی خارجی هیچکدومش جومونگ نمی شن آدم احساسو تو صورتش می بینه
آرایشگر دوم: بابا بیخیال تو چقدر جوادی تونی رو با جومونگ مقایسه میکنی
آرایشگر سوم: می دونم شما گشنه مرده ها سریال 24 و لاست و پریزن بریک هستین اما هنوزم می گم جومونگ با حال تره. شده خودتون یه قسمتشو از دست بدین. مثل اینه که، این من بودم که دیشب قرار دوست پسرمو برای دیدن سریال جومونگ کنسل کردم.
بقول خارجی ها بلا بلا بلا ...

می خواستم بگم ایرانی هرچی نداشته باشن به برکت این بی کپی رایتی تمام سریال هی معروف دنیا رو شیش تا شیش تا باهم دیدن. اونم چقدر به روز. من آخرین قسمت لاست رو چند روز پیش دانلود کردم و بعد از 50 شصت قسمت تازه بچه گی های بن رو دیدم که تیر خورده یعنی اونها قبل از همه سریال ببین های حرفه ای تو دنیا تونستن قسمت آخر سریال رو تو خونشون رو دی وی دی ببینن. واسم جالب شد برم ببینم از کجا این سریال ها رو میگیرن که دیگه این همه زحمت دانلود به خودم ندم. رد شو پیدا کردم. می آرن در خونه دقیقا با فاصله یک روز پس از پخش توسط ناشر. رو دی وی دی با زیرنویس فارسی. جلد درست حسابی و تنها در ازا یه برگ هزاری و اونهایی که دوره پخششون تموم شده رو می تونی پک کامل سیزن رو خیلی ارزون تر بگیری.

لیست سریالی هایی رو هم که بخوای برات می آرن، برات به شرح زیره:
4400
Angel
Battlestar Galactica
Bones
Chuck
Eureka
Fallen
Flashpoint
Friday Night Lights
Fringe
Gossip Girl
Heroes
jericho
Knight Rider
Kyle XY
LasVegas
Legend of the Seeker
Leverage
Lost
Merlin
MoonLight
My Name Is Earl
NCIS
Primeval
Prison Break
Reaper
Roswell
The Mentalist
True Blood

و اینها فقط سریالهایی بودن که این پخش کننده که ما پیداش کردیم روش کار می کرد احتمالا کسایی رو میتونی پیدا کنی که سریالهای دیگه ای رو هم داشته باشند. و مطمئنا از فردا دانلود رو حذف میکنم و جای ماهی 80 هزار تومان پول یه اکانت آنلیمیتد آی پی دبلیو داتک با ده هزار تومن یه دویست پنجاه و شش پارس آنلاین می گیرم و با 60 هزار تو من باقیش کل سریال های دنیا رو در خونه تحویل می گیرم. باحاله نه؟ شما برین 30 دلار بدین ده دوازده تا کانال کابلی بگیرین و دلتون خوش باشه که هفتگی چند تا سریال می تونین ببینین!!!

موشه
امروز بعد از دیدن عروسی جومونگ

Comments

Popular posts from this blog

سرگذشت گوتی گوتی، ققنوس استرالیایی

از روزی که خورشید تابیدن رو شروع کرد و اولین باری که ماه شب رو روشنایی بخشید، قصه تاریکی ها آهسته آهسته به فراموشی سپرده شد. گوتی گوتی هیچ وقت فراموش نمی کرد که دنیای تاریک چقدر دلخراش و افسرده بود. حتی او که سر منشاء تمام خوبی ها و خوشی ها بود از تنهایی غمگین بود. به جز تاریکی چیزی ندیده بود و حس نکرده بود. قرنها و شایدم هزاره ها با خودش صحبت می کرد اما هیچ وقت نتونسته بود به اون دور ترها که دنیای روشنی هاست سفر کنه. حتی نمی تونست حدس بزنه نور چیه و روشنی یعنی چی! رنگ چیه و چه فرقی بین دور و دور تر وجود داره. اما می دونست و می خواست که خونه اشو، جایی که بهش تعلق داره رو،  به جز توپهای گردی که برای حس بهترخودش با تصاویر رشته کوههای سربه فلک کشیده نقش زده بود رو با چیز دیگه ای آذین کنه. چیزی که با دیدنش وجودش سرشار از عشق و لذت بشه و دلش رو پرکنه. تصمیم گرفت چیزی بسازه که با داشته هاش فرق کنه. اول مقدس ترین فضای موجود تو این گیتی رو انتخاب کرد و بعد سر منشا تمام نورهای دنیا رو توش کاشت. دلش چیزی می خواست که از تاریکی هزاران برابر بهتر باشه. اما روشنایی بیش از حد ا...

مژگان خواهری که زود رفت اما یادش موندگار شد

صبح که از خواب پاشدم، قبل از این که لیوان رو بذارم تو این نسپرسو های تقلبی قهوه درست کن  و با التماس یه قهوه آبکی بگیرم، یه نگاهی به آسمون کردم. نارنجی بود. هرچند نارنجی رنگ مورد علاقه من بود اما این بار مثل این که واقعا دنیا داشت غم گریه می گرد. آتیش سوزیهای اطراف سیدنی اونقدر به شهر نزدیک شده بودن که دودش رنگ آسمون رو عوض کرده بود . داشتم به این فکر می ک ردم که امروز وقتشه استاتوسمو (status) تو فیس بوک عوض کنم. دقیقا یادم نمیاد کی، اما نوشته بودم من نارنجی هستم و هیچ وقت احساس نکردم که لازمه تغییرش بدم. شاید به خاطر این که هنوز نارنجی رو دوست داشتم و یا این که خودم سخت تغییر می کنم ! قهوه رو برداشتم و رفتم طبق عادت نشستم پشت میزم و کامپیوترمو روشن کردم، اما شروع کردم به چک کردن ایمیل هام تو موبایل! زود بود نغمه بهم زنگ بزنه، اما خودش بود. تو دلم گفتم شاید چیزی یادش رفته بگه. اما صداش نگران بود و گفت به افشین پسرخاله ات زنگ بزن مثل این که برای مژگان، پدرام و بچه ها اتفاقی افتاده . چند دقیقه بعد داشتم تو اینترنت عکس هواپیمای تیکه تیکه شده بوئینگ ۷۵...