Skip to main content

Posts

Showing posts from 2020

نمی دونم چرا هیچ وقت ازسبزی خوشم نیومد. سبزی لباسهای کماندوها یا شال سیدها و یا برگها و جنگلها، به نظرم خیلی تقلبین

میگه زمین سبزه سبزیش قشنگه می گم سر سفره عیدم دیگه سبزی نمونده می گه سبزه می گم رنگش   بنفشه جیغ بمب مادرو  تیکه پاره هاشه می گه سبزه می گم رنگش قرمزه  آه سرخه ندا رو زمین و دریا تو اسمونه می گه سبزه میگم نارنجیه آتیشوو سیل وو زلزله و و آتشفشونه  می گه سبزه میگم گردش سفیده امروزو توهوایی اما فردایی نمونده  می گه سبزه می گم خاکستریه رنگ هوا و زباله تو فضا و ازما بهترونه می گه سبزه می گم سیاهترینه رنگ چادر اون مادر اون کودک زاغه نشینه  می گه رنگه میگم جنگه می گه جنگه می گم رنگه می گه اما رنگی نمونده می گم که رنگین کمونه رامین  ۲۷ جولای ۲۰۲۰

مژگان خواهری که زود رفت اما یادش موندگار شد

صبح که از خواب پاشدم، قبل از این که لیوان رو بذارم تو این نسپرسو های تقلبی قهوه درست کن  و با التماس یه قهوه آبکی بگیرم، یه نگاهی به آسمون کردم. نارنجی بود. هرچند نارنجی رنگ مورد علاقه من بود اما این بار مثل این که واقعا دنیا داشت غم گریه می گرد. آتیش سوزیهای اطراف سیدنی اونقدر به شهر نزدیک شده بودن که دودش رنگ آسمون رو عوض کرده بود . داشتم به این فکر می ک ردم که امروز وقتشه استاتوسمو (status) تو فیس بوک عوض کنم. دقیقا یادم نمیاد کی، اما نوشته بودم من نارنجی هستم و هیچ وقت احساس نکردم که لازمه تغییرش بدم. شاید به خاطر این که هنوز نارنجی رو دوست داشتم و یا این که خودم سخت تغییر می کنم ! قهوه رو برداشتم و رفتم طبق عادت نشستم پشت میزم و کامپیوترمو روشن کردم، اما شروع کردم به چک کردن ایمیل هام تو موبایل! زود بود نغمه بهم زنگ بزنه، اما خودش بود. تو دلم گفتم شاید چیزی یادش رفته بگه. اما صداش نگران بود و گفت به افشین پسرخاله ات زنگ بزن مثل این که برای مژگان، پدرام و بچه ها اتفاقی افتاده . چند دقیقه بعد داشتم تو اینترنت عکس هواپیمای تیکه تیکه شده بوئینگ ۷۵...