Skip to main content

Posts

Showing posts from October, 2005

رقص جاده ها

پشت این دریای خاکي دوستی از درد دیروز آسمان را تقسیم می کرد تا کی، عرابه ای راه گم کرده و او را تا پشت امواج سنگی در دیاری دور نقاشی خواهد کرد و او خنده ماهی ها را فردا در آغوش خواهد گرفت افسوس فراموش کرده بود رقص جاده ها داستان امروزش را می خواند تقدیم به ننی دوستی برای امروز

سه کشف جديد

همیشه میگن عروس و پدر شوهر خوبن و دوماد و مادرزن. چند وقتی بود که ننی به مادر شوهرش سر نمی زد و هر بار یه مشکلی پیش می اومد. یه روز حالشو نداشت، یه روز کار داشت یه روز حالش خوش نبود، یه روز قرار داشت و ... روزهای زیادی که می اومدن و می گذشتن...همینطوری.... اوایلش نمی فهمیدم، آخه ما مردها از این چیزها زیاد سر در نمی آریم، مامان هم که گله میکرد می ذاشتم به حساب دودره بازیهای همیشمون که هیچوقت حال و حوصله دید و بازدید نداشتیم. یادمه بابا گفت چرا؟ و گفتم من کار دارم و نمی رسم بیاییم سر بزنیم، ننی هم تنها اصولا جایی نمی ره و ازاین بهونه ها، اونم که زیاد پاپی این چیزها نیست و بی خیال شد. تا یه روز اخاله گفت:موشه بازم با ننی دعوا کردی؟ یکه خوردم، آخه اون موقع خیلی هم با ننی میزون بودم و دونفری کلی حال میکردیم. وقتی تو ته توی حرفهاش رفتم فهمیدم که این اواخر ننی به مامان و فک و فامیل بی محلی کرده (شاید از سر بی حوصلگی) و خاله ها و مامانینها گذاشتن به حساب من ...طبق معمول واسه این که اون خراب نشه، خرابکار منم. این شد که باعث شد، که بیشتر به موضوع فکر کنم و سرمنشاء سه کشف جدید شد : کشف اول : همیش...

يه شعر که دوسش دارم

چي مي شد درد دلمرو مي تونستم  توي اين قلب شكستم بريزم تا بميره   چي ميشد توي اين سفره خونين روز اول روز موعود  جاي من يه گل بشينه گل سنگي گل عاشق كه با يك نسيم زيبا پرهاشو ابرها نچ...